معنی localement
localement
به طور محلّی، به صورت محلّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با localement
loyalement
loyalement
وَفادارانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vocalement
vocalement
آوایی، بِه صورَتِ آوازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
légalement
légalement
بِه طُورِ قانونی، بِه صورَتِ قانونی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
socialement
socialement
بِه صورَتِ اِجتِماعی، اِجتِماعی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
docilement
docilement
مُطیعانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moralement
moralement
بِه طُورِ اَخلاقی، اَز نَظَرِ اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
totalement
totalement
کامِلاً
دیکشنری فرانسوی به فارسی
localmente
localmente
بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
localmente
localmente
بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی