معنی jonction
jonction
تقاطع، محلّ اتّصال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با jonction
fonction
fonction
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
onction
onction
تَدهِین، مَسح کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sanction
sanction
تَحرِیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
injonction
injonction
حُکم، دَستور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sanction
Sanction
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Function
Function
عَمَل کَردَن، تابِع، عَمَلکَرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Junction
Junction
تَقَاطُع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Donation
Donation
اِهدا، اِهداء
دیکشنری انگلیسی به فارسی
donation
donation
اِهدا
دیکشنری سواحیلی به فارسی