معنی isocratie
isocratie
برابری سیاسی، ایزوکراسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با isocratie
isocratie
isocratie
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری هلندی به فارسی
Isokratie
Isokratie
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری آلمانی به فارسی
isocracia
isocracia
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
isocracia
isocracia
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
isocrazia
isocrazia
بَرابَری سیاسی، ایزُوکراسی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
isolatie
isolatie
عایِق بَندی، عایِق، اِنزِوا
دیکشنری هلندی به فارسی