معنی inutilement inutilement به طور بیهوده، غیر ضروری، بی دلیل، بی فایده، بیهوده دیکشنری فرانسوی به فارسی
inutilmente inutilmente بی دَلیل، فایدِه ای نَداشت، بی فایِدِه، بیهودِه، غِیرِ مُفید دیکشنری ایتالیایی به فارسی