معنی interruption
interruption
توقّف، وقفه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با interruption
Interruption
Interruption
وَقفِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
interception
interception
رَهگیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interrupción
interrupción
اِختِلال، وَقفِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interruptor
interruptor
قَطع کُنَندِه، سوئیچ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
interruptor
interruptor
قَطع کُنَندِه، سوئیچ
دیکشنری پرتغالی به فارسی