معنی insistant
insistant
پر فشار، اصرار دارد، مصرّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با insistant
assistant
assistant
خِدمَتکار، دَستیار، کُمَک کُنَندِه، یاری کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
insultant
insultant
تُوهین آمیز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
insistance
insistance
پُررویی، اِصرار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
insistente
insistente
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
insistente
insistente
مُصِرّ، اِصرار دارَد، پُر فِشار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
insistente
insistente
پُر فِشار، اِصرار دارَد، مُصِرّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Insistent
Insistent
مُصِرّ، اِصرار دارَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Assistant
Assistant
دَستیار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
invitant
invitant
دَعوَت کُنَندِه، دَعوَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی