معنی inopérant
inopérant
غیر عملی، غیر فعّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با inopérant
intolérant
intolérant
تَعَصُّب آمیز، عَدَمِ تَحَمُّل، غِیرِقابِلِ تَحَمُّل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inspirant
inspirant
اِلهام بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inoperante
inoperante
غِیرِ عَمَلی، غِیرِ فَعّال
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inoperante
inoperante
غِیرِ عَمَلی، مُردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inoperante
inoperante
غِیرِ عَمَلی، غِیرِ فَعّال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی