معنی inhumation
inhumation
دفن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با inhumation
inhalation
inhalation
اِستِنشاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
incubation
incubation
دَورِه نَهُفتِگی، جوجِه کِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exhumation
exhumation
اِستِخراج اَز قَبر، نَبشِ قَبر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhumain
inhumain
غَیرُ إِنسَانِیٍّ، غِیرِ اِنسانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی