معنی inhiber
inhiber
ممانعت کردن، مهار کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با inhiber
inhibir
inhibir
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inciter
inciter
بَراَنگیختَن، تَشوِیق کُنَند، تَحرِیک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inviter
inviter
دَعوَت دادَن، دَعوَت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhaler
inhaler
اِستِنشاق کَردَن، اِستِنشاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
incuber
incuber
تُخم گُذاری کَردَن، جوجِه کِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inhiberen
inhiberen
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
inhibé
inhibé
مَحدود، مَهار شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inibir
inibir
مُمانِعَت کَردَن، مَهار کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی