معنی ingénieur
ingénieur
مهندس شدن، مهندس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با ingénieur
ingénieux
ingénieux
با مَنابِع، مُبتَکِرانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ingenieur
ingenieur
مُهَندِس
دیکشنری هلندی به فارسی
Ingenieur
Ingenieur
مُهَندِس
دیکشنری آلمانی به فارسی
inférieur
inférieur
پَست تَر، پایین تَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
intérieur
intérieur
دَرونی، داخِلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ingenieus
ingenieus
بِه طُورِ هوشمَندانِه، مُبتَکِرانِه
دیکشنری هلندی به فارسی