معنی indication
indication
نشانه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با indication
Vindication
Vindication
تَبرِئَه، اِثبات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Indication
Indication
نِشانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
incitation
incitation
تَحرِیک، مُشُوِّق، تَرغِیب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abdication
abdication
واگُذاری، کِنارِه گیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
invitation
invitation
دَعوَت، دَعوَت نامِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indignation
indignation
خَشم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
syndication
syndication
تَوزِیع، سَندیکا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dédication
dédication
تَقدِیم، فَداکاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
médication
médication
دارو
دیکشنری فرانسوی به فارسی