معنی incorporer
incorporer
ادغام کردن، گنجاندن، قرار دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با incorporer
incorporar
incorporar
اِدغام کَردَن، گُنجاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
incorporar
incorporar
قَرار دادَن، گُنجاندَن، اِدغام کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
incorporare
incorporare
اِدغام کَردَن، گُنجاندَن، قَرار دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
incorrer
incorrer
تَحَمُّل کَردَن، مُتِحَمِّل شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی