معنی impraticable
impraticable
عبورناپذیر، غیر عملی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با impraticable
impraticabile
impraticabile
عُبورناپَذیر، غِیرِ عَمَلی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
praticable
praticable
راندِه شُو، قابِلِ اِجرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی