معنی imbibé
imbibé
آب زده، خیس شده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با imbibé
inhibé
inhibé
مَحدود، مَهار شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی