معنی hurler
hurler
زوزه کشیدن، فریاد زدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با hurler
huiler
huiler
رُوغَن زَدَن، رُوغَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ourler
ourler
حاشیُه دوزی کَردَن، سِجاف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
heurter
heurter
برخورد کَردَن، بَرخُورد، کوبیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hurgar
hurgar
جُستُجو کَردَن، زیر و رو کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
parler
parler
حَرف زَدَن، صُحبَت کُنید، صُحبَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
türler
türler
اَنواع، گونِه ها
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
huurder
huurder
اِجارِه دَهَندِه، مُستَأجِر
دیکشنری هلندی به فارسی
hurken
hurken
دَم زدن، چُمباتمِه زَدَن، چَمبیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
huilen
huilen
زوزِه کِشیدَن، گِریِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی