معنی grondant
grondant
غرّش کننده، غرغر کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با grondant
grognant
grognant
خِرخِرِه کُنَندِه، غِرغِر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grinçant
grinçant
خَراشیدِه، جیرجیر، خَش خَش دار، خَش خَش کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abondant
abondant
فَراوان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grondwet
grondwet
قانونِ اَساسی
دیکشنری هلندی به فارسی
érodant
érodant
فَرسایِشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی