معنی grinçant
grinçant
خراشیده، جیرجیر، خش خش دار، خش خش کننده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با grinçant
grondant
grondant
غُرِّش کُنَندِه، غُرغُر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی