معنی griffonné
griffonné
مشق نویسی، خط خطی شده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با griffonné
griffonner
griffonner
چاپیدن، خَط خَطی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی