معنی glissant
glissant
صاف، کشویی، لغزنده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با glissant
gémissant
gémissant
زاری، نالِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glissance
glissance
لَغزَندِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
puissant
puissant
قَوی، قُدرَتمَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
blessant
blessant
زَخم زَنَندِه، زَخمی شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی