معنی garder
garder
نگه داشتن، نگه دارید، نگهبانی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با garder
garer
garer
پارک کَردَن، پارک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garde
garde
نَظارَت بَر نِگَهداری، نِگَهبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
arder
arder
سوزاندَن، سوختَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
guider
guider
راهنَمایی کَردَن، بَرایِ راهنَمایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
graver
graver
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
garnir
garnir
تَزئِین کَردَن، تَزئِین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gardien
gardien
نِگَهبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gagner
gagner
بُردَن، کَسب کُنید، کَسب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
germer
germer
روییدَن، جَوانِه زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی