معنی exposer
exposer
افشا کردن، در معرض قرار دادن، توضیح دادن، نمایش دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با exposer
exponer
exponer
اِفشا کَردَن، دَر مَعرِض قَرار دادَن، توضیح دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exploser
exploser
اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
imposer
imposer
تَحمیل کَردَن، تَحمیل کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déposer
déposer
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری، عَزل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exciser
exciser
حَذف کَردَن، مالیات غِیرِ مُستَقیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expulser
expulser
بَرکِنار کَردَن، اِخراج کَردَن، بیرون کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exporter
exporter
صادِر کَردَن، صادِرات
دیکشنری فرانسوی به فارسی
explorer
explorer
کاوُش کَردَن، کاوُش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expirer
expirer
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی