معنی exploiteur
exploiteur
استثماری، استثمارگر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با exploiteur
exploiter
exploiter
اِستِثمار کَردَن، بَهرِه بَرداری کُنَد، مَهار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
explorateur
explorateur
مُکتَشِف، کاوِشگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expéditeur
expéditeur
فِرِستَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expediteur
expediteur
فِرِستَندِه، عَوارِض
دیکشنری هلندی به فارسی
exporteur
exporteur
صادِرکُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی