معنی expirant
expirant
در حال منقضی شدن، منقضی می شود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با expirant
expirante
expirante
دَر حالِ مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی می شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
expirante
expirante
دَر حالِ مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی می شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
aspirant
aspirant
آرِزو کُنَندِه، مُشتاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
excitant
excitant
بَرانگیزِانَندِه، هَیَجان اَنگیز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exposant
exposant
مِقیاس گُذار، تَوَان، نَمایِشگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expirado
expirado
مُنقَضی شُدِه، مُنقَضی شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
exposant
exposant
نَمایِشگَر، غُرفِه دار
دیکشنری هلندی به فارسی
expirar
expirar
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
expirar
expirar
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی