معنی exiler
exiler
تبعید کردن، تبعید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با exiler
exiger
exiger
تَحمیل کَردَن، نِیَاز دارَند، تَقاضا کَردَن، نِیَاز داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exilar
exilar
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
huiler
huiler
رُوغَن زَدَن، رُوغَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
eximir
eximir
مُعاف کَردَن، مُعاف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiliar
exiliar
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exigir
exigir
تَحمیل کَردَن، تَقاضا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empiler
empiler
اَنباشتِه کَردَن، پُشتِه، پُشتِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enfiler
enfiler
ریسمان کِشیدَن، قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
effiler
effiler
کاهِش دادَن، مَخروطی
دیکشنری فرانسوی به فارسی