معنی exiger
exiger
تحمیل کردن، نیاز دارند، تقاضا کردن، نیاز داشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با exiger
exigir
exigir
تَحمیل کَردَن، تَقاضا
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
exiler
exiler
تَبعِید کَردَن، تَبعِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exigir
exigir
تَقاضا کَردَن، نِیَاز دارَند، تَحمیل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Geiger
Geiger
ویولونیست
دیکشنری آلمانی به فارسی
eximir
eximir
مُعاف کَردَن، مُعاف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
neiger
neiger
بَرف باریدَن، بَرف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ériger
ériger
بَر پا کَردَن، ایستادِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exciser
exciser
حَذف کَردَن، مالیات غِیرِ مُستَقیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expirer
expirer
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی