معنی essayer
essayer
سعی کردن، امتحان کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با essayer
essuyer
essuyer
پاک کَردَن، بَرایِ پاک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
espacer
espacer
فَضا دادَن، فَضا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ensayar
ensayar
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید، تَمرین کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
essay
essay
مَقالِه
دیکشنری هلندی به فارسی