معنی équilibre
équilibre
تعادل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با équilibre
équilibrer
équilibrer
آرام و تَعَادُل داشتَن، تَعَادُل، مُتِعادِل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی