معنی envoûter
envoûter
سحر کردن، جادو کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با envoûter
se voûter
se voûter
قوز کَردَن، خَم شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
envolver
envolver
بَستَن، بَستِه بَندی، دَر بَر گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
envolver
envolver
دَر بَر گِرِفتَن، دَرگیر کَردَن، شامِل شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
envanter
envanter
مُوجودی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
envoyer
envoyer
اِرسال کَردَن، اِرسال کُنید، فِرِستادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
envoûté
envoûté
مَسلوب شُدِه، جادو شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی