معنی entasser
entasser
گوله کردن، انباشته کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با entasser
entlassen
entlassen
اِخراج کَردَن، اِخراج شُد
دیکشنری آلمانی به فارسی
encaisser
encaisser
پول گِرِفتَن، پول نَقد
دیکشنری فرانسوی به فارسی