معنی enrager
enrager
عصبانی کردن، خشمگین کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با enrager
engager
engager
دَرگیر کَردَن، دَرگیر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
entraver
entraver
مَحدود کَردَن، مانِع شَوَد، مانِع شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enrôler
enrôler
ثَبتِ نام کَردَن، نام نِویسی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
encoger
encoger
کوچَک شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
enrugar
enrugar
چُروک خُوردَن، چین و چُروک، چین خُوردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Enraged
Enraged
عَصَبانی، خَشمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
enragé
enragé
عَصَبانی، خَشمگین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Enrage
Enrage
عَصَبانی کَردَن، خَشمگین کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nager
nager
شِنا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی