معنی enballer
enballer
کپّه کردن، بسته بندی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با enballer
emballer
emballer
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه، جَعبِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déballer
déballer
باز کَردَن بَستِه بَندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
entailler
entailler
خراشیدَن، بُریدِگی، شِکاف ایجاد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
engeller
engeller
مَوانِع
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی