معنی employer
employer
استخدام کردن، استفاده کنید، استفاده کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با employer
implorer
implorer
اِلتِماس کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déployer
déployer
اِستِقرار دادَن، اِستِقرار، باز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
emplumer
emplumer
پَر پَرواز کَردَن، پَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exploser
exploser
اِنفِجار کَردَن، مُنفَجِر شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
explorer
explorer
کاوُش کَردَن، کاوُش
دیکشنری فرانسوی به فارسی