معنی emploi
emploi
اشتغال، شغل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با emploi
impoli
impoli
بی اَدَب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réemploi
réemploi
اِشتِغال مُجَدَّد، اِستِفادِه مُجَدَّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empati
empati
هَمدِلی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
empleo
empleo
اِشتِغال، اِستِخدام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
empati
empati
هَمدِلی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Employ
Employ
اِستِفادِه کَردَن، اِستِخدام کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
amplo
amplo
گَستَردِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی