معنی empiler
empiler
انباشته کردن، پشته، پشته کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با empiler
empirer
empirer
بَدتَر شُدَن، بَدتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empaler
empaler
تِرکاندَن، چوب بَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
compiler
compiler
تَدوین کَردَن، کامپایل کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empiéter
empiéter
تَجاوُز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
emmêler
emmêler
گِرِفتار شُدَن، دَرهَم تَنیدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enfiler
enfiler
ریسمان کِشیدَن، قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
effiler
effiler
کاهِش دادَن، مَخروطی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expirer
expirer
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
emplear
emplear
اِستِخدام کَردَن، اِستِفادِه کُنید، اِستِفادِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی