معنی empêcher
empêcher
مانع شدن، برای جلوگیری از
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با empêcher
pêcher
pêcher
ماهی گِرِفتَن، گُناه
دیکشنری فرانسوی به فارسی