معنی embarrasser
embarrasser
شرمنده کردن، خجالت کشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با embarrasser
Embarrassed
Embarrassed
شَرمَندِه، خِجالَت زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
embarrassé
embarrassé
شَرمَندِه، خِجالَت زَدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
embrasser
embrasser
بوسیدَن، بَرایِ بوسیدَن، دَر آغوش گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی