معنی éloigné
éloigné
دور از دسترس، دور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با éloigné
éloigner
éloigner
بیگانِه کَردَن، دور شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
soigné
soigné
آراستِه، مُرَتَّب، تَر و تَمیز، تَرمیم شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی