معنی écumer
écumer
پوست کندن، لاغری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با écumer
résumer
résumer
خُلاصِه کَردَن، بَرایِ خُلاصِه کَردَن، مُختَصَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
écouter
écouter
گوش دادَن، گوش کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décimer
décimer
تِعداد زیاد کاهِش دادَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fumer
fumer
بُخار کَردَن، دود، دود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
comer
comer
خُوردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
comer
comer
خُوردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی