معنی écrasé
écrasé
فشرده، خرد شده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با écrasé
écraser
écraser
فِشُردَن، خُرد کَردَن، لَهو کَردَن، لِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
éclaté
éclaté
شِکَستِه، تَرکیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی