معنی douleur
douleur
آسیب رسانی، درد، دردناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با douleur
douteur
douteur
شَکّاک، مَشکوک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douceur
douceur
تَسلِیم پَذیری، آب نَبات، شیرینی، لِطافَت، مُلایِمَت، نَرمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couleur
couleur
رَنگین بودَن، رَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rougeur
rougeur
قِرمِزی، سُرخی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douteux
douteux
شَک بَراَنگیز، مَشکوک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
doubler
doubler
دُو بَرابَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
donneur
donneur
اِهداکُنَندِه، بَخشَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
docteur
docteur
پِزِشک، دُکتُر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
coureur
coureur
دَوَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی