معنی domesticater
domesticater
خانگی کردن، اهلی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با domesticater
domesticatie
domesticatie
اَهلی سازی، اَهلی شُدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Domesticate
Domesticate
خانِگی کَردَن، اَهلی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
domesticar
domesticar
تاه شُدَن، رام کَردَن، خانِگی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
domesticar
domesticar
خانِگی کَردَن، اَهلی کَردَن، تاه شُدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی