معنی disputant
disputant
جدلی، بحث کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با disputant
discutant
discutant
گَپ زَدَن، بَحث کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Disputant
Disputant
طَرَفِ دَعوی، مُناقِشِه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
disputado
disputado
موردِ اِختِلاف، مُورِد مُناقِشِه قَرار گِرِفت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
disputado
disputado
موردِ اِختِلاف، مُورِدِ مُناقِشِه قَرار گِرِفت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
disputare
disputare
مُجادِلِه کَردَن، اِختِلافِ نَظَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
disputar
disputar
مُجادِلِه کَردَن، اِختِلافِ نَظَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
disputar
disputar
مُجادِلِه کَردَن، اِختِلافِ نَظَر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
distant
distant
دور اَز دیگَران، دور
دیکشنری فرانسوی به فارسی