معنی disposer
disposer
دفع کردن، در معرض قرار دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با disposer
disponer
disponer
دَفع کَردَن، فراهَم کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
disperser
disperser
پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dispenser
dispenser
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
disposto
disposto
مُشتاق، مایِل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
disposto
disposto
مُشتاق، مایِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
disporre
disporre
دَفع کَردَن، تَرتِیب دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
imposer
imposer
تَحمیل کَردَن، تَحمیل کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déposer
déposer
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری، عَزل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
disposé
disposé
مُشتاق، مایِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی