معنی dispenser
dispenser
توزیع کردن، توزیع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با dispenser
disperser
disperser
پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dispensar
dispensar
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dispensar
dispensar
تَوزِیع کَردَن، اِخراج کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dispersar
dispersar
پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
dispersar
dispersar
پَراکَندِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
dépenser
dépenser
صَرف کَردَن، خَرج کَردَن، مَصرَف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
disposer
disposer
دَفع کَردَن، دَر مَعرِض قَرار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
disponer
disponer
دَفع کَردَن، فراهَم کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Dispense
Dispense
تَوزِیع کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی