ترجمه direct به فارسی - دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با direct
direct
- direct
- مُستَقیم، مُستَقیماً، بِه طُورِ صَریح، آنی، لَحظِه ای، بِه طُورِ صَریح و رُوشَن
دیکشنری هلندی به فارسی
direkt
- direkt
- بِه صِراحَت، مُستَقیم، بِه طُورِ صَریح، بِه طُورِ صَریح و رُوشَن، بِه طُورِ مُستَقیم، رُک و راست، مُستَقیماً
دیکشنری آلمانی به فارسی