معنی déterrer
déterrer
از خاک درآوردن، کندن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déterrer
démarrer
démarrer
راه اَندازی کَردَن، بَرایِ راه اَندازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déserter
déserter
تَرک کَردَن، بیابان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déverser
déverser
دَفع کَردَن، ریختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
détester
détester
بیزار بودَن، نَفرَت، تَنَفُّر داشتَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
détecter
détecter
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
enterrer
enterrer
دَفن کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deterner
deterner
بازداشت کَردَن، بازدارَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی