معنی détecteur
détecteur
تشخیص دهنده، آشکارساز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با détecteur
détecter
détecter
تَشخیص دادَن، تَشخیص دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sélecteur
sélecteur
اِنتِخاب گَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déserteur
déserteur
فَراری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
directeur
directeur
مُدیر، کارگَردان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
directeur
directeur
مُدیر، کارگَردان
دیکشنری هلندی به فارسی
défecter
défecter
نَقص پِیدا کَردَن، نَقص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
détester
détester
بیزار بودَن، نَفرَت، تَنَفُّر داشتَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
électeur
électeur
اِنتِخاب کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی