معنی dernier
dernier
جدید ترین، آخرین، دوّم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با dernier
deviner
deviner
حَدس زَدَن، حَدس بِزَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cerniera
cerniera
مُتِوَقِّف شُدَن، لُولا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Turnier
Turnier
مُسابِقات
دیکشنری آلمانی به فارسی
renier
renier
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، پَشیمان شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ternir
ternir
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vernir
vernir
لاک زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dernek
dernek
اَنجُمَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی