معنی dépenser
dépenser
صرف کردن، خرج کردن، مصرف کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با dépenser
dépensier
dépensier
بی پول، وِلخَرجی، وِلخَرج
دیکشنری فرانسوی به فارسی
repenser
repenser
دُوبارِه فِکر کَردَن، تَجدید نَظَر کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
depender
depender
وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
défenseur
défenseur
مُدافِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépendre
dépendre
وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépasser
dépasser
سِبقَت گِرِفتَن، تَجاوُز کُنَد، فَراتَر رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépanner
dépanner
عِیب یابی کَردَن، عِیب یابی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déverser
déverser
دَفع کَردَن، ریختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dispenser
dispenser
تَوزِیع کَردَن، تَوزِیع
دیکشنری فرانسوی به فارسی