معنی dénouer
dénouer
باز کردن گره ها، باز کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با dénouer
rénover
rénover
بازسازی کَردَن، بازسازی کُنَد، دُوبارِه بازسازی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déloger
déloger
اَز جابِجا کَردَن، جابِجا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déposer
déposer
سِپُردَن، سِپُردِه گُذاری، عَزل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dénuder
dénuder
بِرِهنِه کَردَن، نَوَار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dénoncer
dénoncer
خِیانَت کَردَن، مَحکوم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dérouter
dérouter
سَردَرگُم کَردَن، گیج کَردَن، مُتَحَیِّر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dérouler
dérouler
باز کَردَن رول ها، گُشودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
découper
découper
بُرِش زَدَن، قَطع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décorer
décorer
تَزئِین کَردَن، تَزئِین کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی